خاطرات دانش آموز شهید حسين مزاريان
دانش آموز شهید حسين مزاريان هواي سرد زمستان با يك پيراهن، بدون كاپشن. پسرم! چرا كاپشنِتو نپوشيدي؟ راستش يكي از بچهها لباس درست و حسابي نداش، كاپشنو دادم بهش. ****** هميشه حرم ميآمد. سر و وضع ژوليدهاي داشت. كس اعتنايش نميكرد. حسين هر وقت كه ميديدَش، چايي از خادم امامزاده ميگرفت و با احترام جلويش … ادامه خواندن خاطرات دانش آموز شهید حسين مزاريان
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.